بدون عنوان
سلام خاطرات هفته ای که گذشت: شنبه از سرکار برگشتنی رفتیم پارک یکشنبه رفتیم استخر و بعد از استخر رفتیم خرید و از خرید برگشتنی سر راه رفتیم پارک و بعد از یک ساعت ،که میخواستیم برگردیم خونه و خستگی سرکار و استخر و خرید ،محیا راضی نمیشد که بزور آوردمش توی ماشین و توی ماشین هم داد و بیداد که برگردید پارک و من نمیخوام برم خونه ، که نزدیکای خونه باباش ماشینو داد بمن و گفت تو برو خونه و من با محیا میریم پارک ،من رفتم خونه و محیا با باباش تا نزدیکای 11 شب پارک بودند. دوشنبه توی بوستان چشن میلاد امام رضا (ع) بود برنامه های خیلی خوبی داشت از خواننده های معروف دعوت کرده بودند و ... من و محیا هم دو سه ساعتی اونجا بودیم. چهارشنبه هم کنکور پ...
نویسنده :
مامان محیا
9:31