محیامحیا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

محیا یعنی تمام زندگی

بدون عنوان

سلام خاطرات هفته ای که گذشت: شنبه از سرکار برگشتنی رفتیم پارک یکشنبه رفتیم استخر و بعد از استخر رفتیم خرید و از خرید برگشتنی سر راه رفتیم پارک و بعد از یک ساعت ،که میخواستیم برگردیم خونه و خستگی سرکار و استخر و خرید ،محیا راضی نمیشد که بزور آوردمش توی ماشین و توی ماشین هم داد و بیداد که برگردید پارک و من نمیخوام برم خونه ، که نزدیکای خونه باباش ماشینو داد بمن و گفت تو برو خونه و من با محیا میریم پارک ،من رفتم خونه و محیا با باباش تا نزدیکای 11 شب پارک بودند. دوشنبه توی بوستان چشن میلاد امام رضا (ع) بود برنامه های خیلی خوبی داشت از خواننده های معروف دعوت کرده بودند و ... من و محیا هم دو سه ساعتی اونجا بودیم. چهارشنبه هم کنکور پ...
30 شهريور 1392

بدون عنوان

سلام اینروزها هم مثل روزهای دیگر تکراری و میگذرند پنج شنبه صبح رفتیم جنگلهای کوهستان توی شهران و از اونجا پارک شاهد و بعد از ظهر هم پارک نزدیک خونمون شنبه برگشتنی از سر کار رفتیم پارک سعادت آباد و تا دیر وقت اونجا بودیم دیروز هم رفتیم استخر و برگشتنی با خانم حمیدی برگشتیم و توی راه یه چیز خیلی مهم و حیاتی رو گم کردم و با هزار سختی و نذر و نیاز تونستم پیداش کنم الان میخوام برم مهد و بچه ها رو ببرم زمین چمن و دیرم هم شده بای
18 شهريور 1392
1